سلام خوش اومدی

امروز میخوام اخرین قسمت حریم سلطان رو توضیح بدم البته اخرین قسمتش که درکل سرانجام تمام شخصیت ها........

از کی شروع کنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

 

خیلی خوشم میاد اول از مهری ماه سلطان شروع کنم پس بریم

 

مهری ماه سلطان=مهری ماه  بعد ها به بالی خان علاقه مند میشه ولی وقتی این موضوع رو با مادرش در میون میذاره مادرش بالی رو به اتاق خودش دعوت میکنه و مهری ماه در یک گوشه پنهون میشه و بالی به خرم میگه که علاقه ای به مهری ماه نداره و همین باعث میشه که مهری ماه با اسرار مادرش با رستم ازدواج میکنه و رستم هم بعد وزیر اعظم سلطان میشه و سومین وزیر اعظم اون دوره هستش و بعد که مهری ماه با رستم ازدواج میکنه بعد یک سال صاحب یه دختر میشه که بعد ها شاه خوبان به نگار دستور میده که بره و رستم رو بکشه ولی نگار وقتی که میره به کاخ مهری ماه به جای کشتن رستم دخترشونو میدزده و رستم با پیدا کردن گوشواره ی نگار میفهمه که کار اون بوده به همین دلیل دنبالش میره و پیداش میکنه و حالا به ماند که با نگار چیکار میکنه....خب مهری ماه بعد از مرگ شوهرش پدرش رو تو سفرها خیلی همراهی میکنه و بعد ها بعد از مرگ پدرش به برادر کوچیکش سلیم که به تخت میرسه کمک میکنه و سلیم اونو والده سلطان مینامه و او هم مث مادرش کارهای خیر زیادی و بناهای زیادی رو احداث میکنه

 

 

 

 

 

 

 

 

ابراهیم پاشا=ابراهیم پاشا که مدت هاست از چشم سلطان افتاده..خب البته غرور خودش و خبرچینی ها ی خرم سلطان واسه سلطان سلیمان باعث میشه که سلیمان اونو به کاخ دعوت کنه وازش بخواد که شب رو پیشش بمونه ابراهیم هم که به خیال خودش فک میکنه پیش سلطان دوباره محبوب شده بدون درنگ قبول میکنه و میمونه و وقتی همه خوابن یه عده میان میکشنش و ابراهیم هم در اخرین لحظه اسم(سلطانم )رو فریاد میزنه که این باعث پشیمونیه سلیمان میشه ولی دیگه کار از کاز گذشته و از چماغ دار میخواد که اونو جایی دفن کنه که هیچکی پیداش نکنه حتی خود سلیمان ولی چماغ دار قبل این کار جنازه رو پیش خدیجه میبره تا به خدیجه نتیجه ی کارای خرمو بفهمونه.....

 

 

 

 

 

 

نگارکالفا=نگار کالفا پس از اینکه نزدیک ساحل توسط رستم دستگیر میشه بچه رو بهشون میده و خودشو تو اب میندازه و میمیره

 

 

شاهزاده مصطفی=شاهزاده مصطفی هم که اخیرا از چشم پدرش افتاده واین باعث میشه که پدرش اونو از مانیسا به پایتخت بیاره مصطفی هم که وقتی از این عجله کردن پدرش نگران میشه فورا به محض رسیدن به اتاق پدرش میره و پدرش با سردی بااون برخورد می کند و میگه که تو باید به امایسا بری و مهمت به جای تو به مانیسا میره (مانیسا از امایسا خیلی بزرگتره و جایگاه سلطان اینده است)و مصطفی از این کار پدرش ناراحت میشه ولی چیزی نمیگه و مهمت هم که از این دستور با خبر میشه خیلی ناراحت میشه و نزد برادش میره وبه مصطفی میگه که اون تو این کار دخالتی نداشته و مصطفی هم که از صداقت برادرش باخبره اونو در اغوش میگیره .......بعد ها که سلطان به جنگ با شاه طهماسب(سلطان ایرانی)میره خرم یه نامه از طرف مصطفی به شاه طهماسب مینویسه و سلطان نامه رو که میبینه بدون هیچ تردیدی مصطفی رو میکشه

 

 

 

شاهزاده جهانگیر =سلطان دستور میده که مصطفی رو جلوی چشم خودش بکشن و اون موقع جهانگیر هم حضور داره و با مشاهده ی مرگ برادرش نمیتونه تحمل کنه و از غصه دق میکنه میمیره

 

 

 

شاهزاده مهمت=شاهزاده مهمت در واقعیت وقتی میفهمه که پدر واقعیش سمبله خودکشی میکنه(ولی تو فیلم میگن بر اثر یه بیماری میمیره)

واکنش خرم و مهری ماه در مقابل تیر خوردن مهمت

 

 

 

ماهی دوران=ماهی دوران بعد از اینکه پسرشو میکشن با نوش(دختره)و عروسش تو یه شهر کوچیک در فقر شدید زندگی میکنه و سلطان سلیم هم بارها به کاخ دعوتش میکنه و اونو والده سلطان مینامه ولی ماهی دوران قبول نمیکنه و میگه نمیتونه جایی باشه که پسرشو کشتن و بعد ها پس از مرگ سلیم جنازشو رو قبر مصطفی پیدا میکنن (ضمننا ماهی دوران اصلا به خرم محل نمیذاشته واونو ادم حساب نمیکرده و اینا همش توهمات نویسندس)

 

 

 

خرم سلطان=خرم سلطان به تخت رسیدن پسرشو نمیبینه و بر اثر یه بیماری میمیره

 

 

 

 

 

سلطان سلیمان=سلیمان هشت سال پس از مرگ خرم میمیره

 

 

شاهزاده سلیم=سلیم هم پس از مرگ پدر و برادراش (مصطفی و مهمت)به تخت میرسه و بخاطر رسیدن به تخت .برادر خودش ابا یزید رو هم میکشه و جز خونخوار ترین پادشاهان عثمانی و یا کل ترکیه هستش

 

خدیجه=خدیجه هم کشته میشه توسط چه کسی رو زیاد اطلاعاتی ندارم  ولی فک کنم خرم دستور میده

 

 

این پایین هم یه سری عکس گذاشتم بدون هیچ توضیحی

 

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

 

 

عکس شخصیتی که نقش پیری خرمو بازی میکنه

 

 

از سمت راست=خرم سلطان ....والده سلطان......خدیجه سلطان

 

وجود حوا در سریال حریم سلطان به عنوان همسر سلیم(میگن از خرم بدتر بوده یعنی خدا دیگه به اونا رحم کنه)

 

 

 

 

 

 

ممنون که اومدی امیدوارم خوشت اومده باشه

حالا ازما گفتن از شما شنیدن ببینم چیکار میکنی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نظرات شما عزیزان:

امیر علی22

ساعت6:25---29 تير 1392

خیلی خوب بود به خصوص اون دخملهای کوچولوهمین و..............................
پاسخ:زحمت کشیدی ممنون

نازی

ساعت18:03---24 تير 1392

- [ایمیل]

سلام وب خوبی داری اجی های خوشملی هم داری

نام :

آدرس ایمیل:

وب سایت/بلاگ :

متن پیام:

نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: